آویناآوینا، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 5 روز سن داره

آوینا؛ عشق مامان و بابا

آوینا در چهار ماهگی

سلام دخترک عزیزم...بالاخره بعد از کلی تاخیر اومدم چندخطی برات بنویسم و شاید هم بهتره بگم چند خطی برای دل خوردم بنویسم.   این یک ماهی که گذشت پر از چالش و استرس برای مامانی ات بود. اتفاق های تلخ و شیرین زیادی داشتیم. خیلی دوست داشتم همه رو ریزریز برات بنویسم ولی متاسفانه فرصت نمی کنم.   شروع ماه مهر بود و شروع دانشگاه ها و سر کار رفتن مامانی و بزرگترین مشکل این بود که دخترک قراره کجا باشه و کی ازش نگهداری کنه. بعد از کلی چالش تصمیم گرفتیم که تو رو بذاریم مهدکودک. تقریبا به تمام مهدها سر زدم و اتاق شیرخواره شون رو دیدم. اون روزی که تو قرار بود بری مهد، شنبه 2شهریور بود. من از سه شب قبلش تب کردم، مثله دیوانه ها شده بودم. ...
7 آبان 1392
1